جستجو
فارسی
  • English
  • 正體中文
  • 简体中文
  • Deutsch
  • Español
  • Français
  • Magyar
  • 日本語
  • 한국어
  • Монгол хэл
  • Âu Lạc
  • български
  • Bahasa Melayu
  • فارسی
  • Português
  • Română
  • Bahasa Indonesia
  • ไทย
  • العربية
  • Čeština
  • ਪੰਜਾਬੀ
  • Русский
  • తెలుగు లిపి
  • हिन्दी
  • Polski
  • Italiano
  • Wikang Tagalog
  • Українська Мова
  • دیگران
  • English
  • 正體中文
  • 简体中文
  • Deutsch
  • Español
  • Français
  • Magyar
  • 日本語
  • 한국어
  • Монгол хэл
  • Âu Lạc
  • български
  • Bahasa Melayu
  • فارسی
  • Português
  • Română
  • Bahasa Indonesia
  • ไทย
  • العربية
  • Čeština
  • ਪੰਜਾਬੀ
  • Русский
  • తెలుగు లిపి
  • हिन्दी
  • Polski
  • Italiano
  • Wikang Tagalog
  • Українська Мова
  • دیگران
عنوان
رونویس
برنامه بعدی
 

Heaven Testimonies, Part 14 — Jesus Christ Hands Me to Supreme Master Ching Hai

جزئیات
دانلود Docx
بیشتر بخوانید
"من یک کاتولیکِ ساکن «دائگو»، «کره» هستم". من هنوز تشرف نگرفته بودم. در آغاز آگوست، به معبدی قدیمی در کوهستان برای اعتکافی یک ماهه رفتم. در آن کوهستان، کتاب استاد به دستم رسید. پیش از خواندن آن، به خداوند دعا کردم، "خدایا، اگر این کتاب حاوی "حقیقت" است، لطفا بگذار آن را بپذیرم". همچنین به "شما" دعا کردم، "این کتاب شما است. اگر آن حاوی «حقیقتی» است که من برای مدتهای مدید در جستجویش بوده ام، لطفاً کمکم کنید". سپس اولین صفحۀ آن کتاب را خواندم. بلافاصله، پاسخی آنقدر قوی دریافت کردم که گویی صاعقه یا برق به سرم اصابت میکرد. همانطور که آن کتاب را می خواندم اشکها بی اختیار فرو می ریختند.

در حین مراقبه، سرانجام توانستم عیسی مسیح را ببینم- ایشان مرا به شما سپردند. شما جامه ای سفید و کلاهی سفید پوشیده بودید. تردیدهایی به سراغم آمد و من فوری با صدای بلند نام عیسی مسیح و نیز نام شما را گفتم. حتی پس از بیش از دهها مرتبه ذکرگویی، هیچکدام از شما ناپدید نشدید. شما به حضرت عیسی مسیح نگریستید و گفتید، "نگاه کن! شاگرد شما شَکهای بسیاری دارد". حضرت مسیح این را شنیدند و شروع به خندیدن نمودند. آنگاه شما به من نگریستید و گفتید، "از امروز، من به تو آموزش خواهم داد".

ناگهان "شما" به نرمی فرود آمده و در مرکز کیهان جلوس نمودید. مکانی که "شما" آنجا نشستید مثل امواج شروع به ارتعاش کرد. از بالای سرم، صدای (بهشت درون) ناقوسهای کلیسا را شنیدم و کل مغز من به ارتعاش درمی آمد. "شما" به من گفتید، "در درون جریان ارتعاش صوت، باقی بمان". ولی این فرزند بیچاره مجدد تردید به سراغش آمد. هرچند، این مرتبه جرأت نکردم با صدای بلند ذکر بگویم، درعوض تنها نامهای حضرت عیسی مسیح و استاد اعظم چینگ های را در درون ذکر کردم. هر دوی "شما" هنوز آنجا بودید.

شما به درون من نگریستید. سَرِ خود را تکان دادید، شما به حضرت عیسی مسیح گفتید، "چگونه است که این شاگردتان تردیدهای بسیار زیادی دارد؟" حضرت عیسی مسیح باز آغاز به خنده کردند. جریان صوتِ درون سرم هنوز جریان داشت. ضرب آهنگ این ناقوسها بلندتر شده و تغییر پیدا می کرد.

در آن هنگام گفتم، "تمامی اقسام رنجها، شکست ها، ناکامیهای آزاردهندۀ زندگیم را، آنها را به دور می افکنم". وقتی سخنانم پایان یافت، "استاد" لباسهایی سیاه ساخته شده از الیاف تار- مانندی پوشیدند. آن لباسها به نظر سنگین بودند و "شما" ناپایدار راه می رفتید. من همچنان می گفتم. تمام رنجهای دردناکی را که به واسطۀ روابط انسانی در این زندگی به وجود آمده بود را به دور می افکنم". در آن هنگام، "استاد" زره ای آهنی پوشیدند مثل سربازی قرون وسطایی. واقعاً سنگین بنظر می آمد. "استاد" چند قدمی تلوتلو خوران برداشتند و بعد از هم گسستند.

سپس باران شروع به باریدن کرد. من به "شما" گفتم، "دارد باران می آید". شما گفتید، "درست است! باران همه چیز را تمیز خواهد کرد و چیزهای جدیدی خلق می کند. تو نیز منزّه خواهی شد".

خیلی متأثر شدم، و قدردانی از قلبم به بیرون جریان یافت. ولی در ابتدا از حضرت عیسی مسیح تشکر کردم، "حضرت عیسی مسیح! از شما ممنونم. من کَسی نیستم، ولی "شما" مرا رها نکردید. امروز "شما" مرا در دستان استاد بزرگ زنده ای قرار دادید. واقعاً متأثر شدم. دوستتان دارم". شما به حضرت عیسی مسیح گفتید، "شاگرد شما خیلی به شما وفادار است". ایشان دوباره شروع به خنده کرد. زنگ آن ناقوسهای مرتعش برای روزهای زیادی در سرم باقی ماند.

استاد، باور دارم که "شما" حتما میدانید که من برای دیدن "شما" بسیار مشتاق بوده ام. من پیشاپیش عاشق شما بوده ام! به شما اعتماد دارم! اشتیاق دارم تا به زودی متشرّف گردم. استاد از بابت تمام اقداماتی که برایم انجام داده اید نیز سپاسگزارم".

وگان: این نشان می دهد که شما اهل بهشت هستید.

اثر جانبی وگان: شما حس خواهید کرد که بهشت نزدیکتر است.

هرکدام از شاگردان استاد، تجربه های معنوی درونی مشابه، متفاوت یا بیشتری دارند و/یا برکات دنیوی دارند؛ اینها فقط نمونه هایی هستند. معمولا ما آنها را، بخاطر توصیه استاد، با کسی درمیان نمی گذاریم.

برای دانلود رایگان تجربیات بیشتر لطفا از این سایت دیدن فرمایید SupremeMasterTV.com/to-heaven
بیشتر تماشا کنید
همه قسمت‌ها  (14/20)
9
2022-02-25
6601 نظرات
15
2022-05-05
6445 نظرات
16
2022-12-28
4782 نظرات
17
2022-05-05
6816 نظرات
19
2024-01-02
5496 نظرات
20
2024-06-04
3123 نظرات
به اشتراک گذاری
به اشتراک گذاشتن در
جاسازی
شروع در
دانلود
موبایل
موبایل
آیفون
اندروید
تماشا در مرورگر موبایل
GO
GO
Prompt
OK
اپلیکیشن
«کد پاسخ سریع» را اسکن کنید یا برای دانلود، سیستم تلفن را به درستی انتخاب کنید
آیفون
اندروید